فارست گامپ در سال ۱۹۹۴ با بودجهای ۵۵ میلیون دلاری توسط پارامونت پیکچرز (Paramount Pictures) ساخته شد. این فیلم در سینماهای آمریکا به فروش ۳۳۰ میلیون دلاری و در سطح جهان به فروش ۶۷۷ میلیون دلاری دست یافت. ضمن نامزدی در ۱۳ بخش مختلف جوایز اسکار، موفق به تصاحب ۶ جایزه اسکار شامل جوایز بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامه اقتباسی، بهترین بازیگر مرد، بهترین تدوین و بهترین جلوه های ویژه شد.
در همان سال فیلم های “پالپ فیکشن” و “رستگاری شائوشنگ” نیز اکران شدندو بی شک یکی از بهترین فصل های جوایز در تاریخ مراسم اسکار را رقم زدند. فیلم هایی که هر سه پس از گذشت ربع قرن، از جریان سازهای سینما به شمار می روند.
خلاصه داستان
فارست گامپ” به کارگردانی “رابرت زمکیس” و نویسندگی “اریک راث” داستان مرد ساده دلی به نام فارست گامپ است که در حالیکه در ایستگاه اتوبوسی به انتظار نشسته، با آمدن خانمی، خود را به او معرفی میکند. او داستان زندگیاش را از زمانی که کودکی با محدودیتهای فراوان بود، تا زمان جوانی و میانسالی که به موفقیتهای بزرگی در زمینههای مختلف دست مییابد روایت میکند. در این میان، بخشی از تاریخ معاصر آمریکا از جمله جنگ ویتنام، تحولات فرهنگی و دوران هیپیها و همچنین ترور شخصیتهای مطرح آمریکایی به شکل جذابی دوره میشود.
فارست کودکی با بهرهی هوشی پایینتر از همسالانش است و تمام دنیایش مادرش(سالی فیلد) است که حوادث اطرافش را با زبانی ساده برایش توصیف میکند. او در کودکی مجبور به استفاده از اسکلت و داربست فلزی بود که به پایش بسته میشد. بچههای همسالش او را دوست نداشتند. اما یکی با او همبازی شد، جنی. طی حادثهای، آن اسکت مزاحم فلزی در هم میشکند و توانایی فارست در دویدن پدیدار میشود.
شخصی که بر طبق انتظارات ما، باید به دنبال جایگاه حقیقیاش در زندگی و گرفتن طلبهایش از دنیا و رسیدن به چیزی بزرگ باشد و با تلاش در این راه موفق شود. فارست برخلاف تمامی این کلیشههای خستهکننده، فقط و فقط شرایطش را میسنجد، تواناییهایش را میشناسد و شروع به دویدن میکند. «فارست گامپ»، دقیقا در رابطه با این موضوع است که این دویدنهای دیوانهوار که در نگاه اول بیمعنی به نظر میرسند، چگونه بشریت را به بلندترین افقهای موفقیت و انسانیت میرساند. راه حل ساده اما ارزشمندی که انسانهای امروز به شدت آن را برای خویش دستنیافتنی کردهاند.
فارست با استفاده از کد شخصیاش و تشخیص صحیح پتانسیلها و محدودیتهایش، تنها و تنها با دویدن به برترین قلههای موفقیت و انسانیت میرسد.
فارست مصداق بارز خود بودن است
در همه سکانس های فیلم فارست از هیچ چیز و هیچ کسی نمی ترسید. برای فارست فرقی نمیکرد که دارد با یک پیرزن در ایستگاه اتوبوس اختلاط میکند یا در حال حرف زدن با رئیس جمهور کشورش است. از صداقت او در رفتارش چیزی کم و زیاد نمیشود.
این فیلم ارزش بارها دیدن را دارد. فارست گامپ، فیلمی بسیار قوی و اعجابانگیز است. درحدیکه قبل از دیدن فیلم شاید انتظار دیدن چنین اثر قویای را نداشته باشید. فارست گامپ بیشتر از اینکه یک فیلم باشد، یک روشنگر مسیر است، یک کمدی-درام امیدبخش که بیشتر از چندین و چند کلاس درس میتواند در مورد زندگی به شما آموزش دهد. قشنگ ترین و زیباترین سکانسی که جالب و تکان دهنده است، سکانس آخر فیلم می باشد که فارست نگران پسر کوچک خود بود که شبیه خودش نباشد. این سکانس این پیام را دارد که خود بودن در جامعه ای که همه نقاب زده هستند خیلی سخت و دردآور است و فارست نگران سختی چنین راهی برای فرزند خود بود.
تماشای فیلم در نماوا و فیلیمو