فیلم Up in the Air به کارگردانی جیسن ریتمن و نقش آفرینی جورج کلونی و ورا فارمیگا محصول سال ۲۰۱۰، برگرفته از رمانی به قلم والتر کایرن است.
«بالا در آسمان» فیلمی است که می تواند آموزه های مدیریتی داشته باشد و در صورت دقت در تماشای فیلم و جنبه های مدیریتی، می تواند تجربه ی ما در فضای کسب و کار را افزایش دهد.
این داستان در مورد مشاوری است که زندگی اش در سفر می گذرد و شغل اش اخراج کارمندان از شرکت های گوناگون، در زمانی است که این کار برای مدیران بسیار دشوار می باشد. تخصص اصلی او اخراج این کارمندان به نحوی است که کمترین آسیب روانی را متحمل شوند.
رایان سخنرانی هایی درباره «موفقیت» و “انگیزه” هم انجام می دهد و از این تشبیه استفاده می کند که در “در کوله پشتی ات چیست؟”
داستان این فیلم بسیار خندهدار است، اما هیچ یک از ۳ شخصیت اصلی فیلم در مسیر کاریکاتورشدن قرار نمیگیرند و کلونی در نقش اصلی فیلم، بازی بسیار قانعکنندهای از خود به نمایش میگذارد.
کلونی در فیلم، نقش یک کارمند را به نام رایان بینگام دارد که همراه چند کارمند دیگر تعدیل نیرو شده؛ مردی که برجستهترین ویژگی او ناپایداری و بیثباتیاش است. او روزهای خود را به سفر از یک شهر به شهر دیگر میگذراند و به رایگان این خبر را به همکارانش میرساند که بزودی از کار بیکار خواهند شد. او در هتلها و هواپیماها و فرودگاهها زندگی میکند و میگوید: «تمام چیزهایی که شما در ارتباط با پرواز با هواپیما از آنها متنفر هستید، من را به یاد این میاندازند که در خانه خودم هستم.» او در یک سال گذشته ۳۲۲ روز در جادهها بوده و ۴۳ روز فلاکتبار را در یک واحد یک تخته که در اوماها اجاره کرده ، گذرانده است. تنها هدفش در زندگی این است که ۱۰ هزار مایل را طی کند تا بتواند هفتمین عضو یک باشگاه خیلی نادر بشود.
2 حادثه، نظم زندگی منظم رایان را به هم میریزد. اولین حادثه آشنایی اتفاقی او با همسفری به نام الکس (ویهرا فارمیگا) است که در مورد خودش میگوید: «من را مثل خودت بدان». دومین حادثه این است که کریگ گرگوری (جی سون بیتمن) رئیس رایان تصمیم گرفته یک راهبرد افراطی جدید را که نیروی استخدامی جدیدش ناتالی کینر (آنا کندریک) به او پیشنهاد کرده اجرا کند؛ یعنی استفاده از کنفرانس ماهوارهای برای رساندن خبر تعدیل نیرو به کارمندان. رایان برای آن که ثابت کند این راهش نیست، ناتالی را با خود در جادهها همسفر میکند که البته این کار او نتایج غیرمنتظرهای در بر دارد.
«بالا در آسمان» یکی از بهترین فیلمهایی است که موضوع آنها شیوه بیرحمانه و غیرانسانی شرکتها در تعدیل نیروهایشان است. رایان، نماینده یک نمونه جالب است؛ نمونهای که محصول فناوری مدرن و فرهنگ امروز است و هدفش تقریبا نقطه مقابل «رویای آمریکایی» است. او نه خانه را میخواهد، نه همسر و نه بچههایش را. با ۲ خواهرش هم تقریبا قهر کرده است. او کارهایش را با مهارت و استادی انجام میدهد، ولی با این حال، به دلیل شیوهای که کلونی نقش او را بازی میکند، با این آدم احساس همدردی و همذات پنداری میکنیم، هرچند او با فلاکت و بدبختی دیگران دارد به موفقیت میرسد. تمام آن جذابیت و هوش و ذکاوت و شوخطبعی باعث میشوند ما غبطه سبک زندگی او را بخوریم تا این که پردهها کنار میروند، ما سردی و تنهایی که وجود رایان را احاطه کرده، میبینیم.
این فیلم با بودجه ۲۵ میلیون دلار تهیه شده و تا کنون ۹۷/۲ میلیون دلار فروش جهانی داشته است و نامزد اسکار در رشته بهترین کارگردانی، بهترین فیلم، بهترین بازیگر مرد نقش نخست (جورج کلونی)، بهترین بازیگر زن نقش مکمل (ورافارمیگا)، (آناکندریک) بهترین فیلمنامه اقتباسی بود.