در جستجوی خوشبختی

جستجوی خوشخبتی (The Pursuit of Happyness)

ماجرای فیلم درباره زندگی یک آمریکایی سیاه به نام کریس گاردنر در دهه هشتاد است. کریس که یک فروشنده سیار لوازم پزشکی است از نظر مالی دچار مشکل می شود و تا مرز متلاشی شدن خانواده و زندگی اش پیش می رود. او در طول داستان در تلاش برای جهش بزرگ و رفع مشکلات مالی اش است.
این فیلم برگرفته از داستان واقعی است ، اگر چه تفاوت های با نمونه اصلی داستان وجود دارد. اما نمونه جالبی پشتکار در زندگی و تلاش و کوشش برای رفع مشکلات در بدترین شرایط زندگی را به نمایش می گرد. 
فیلم درباره زندگی مردم عادی است که به طبقه پایین جامعه و خیابان خوابی کشیده می شوند. 
اگر چه این گونه داستان های فقیران و تهیدستان که در طی چالش و تلاش ها و سختی به موفقیت و خوشبختی در زندگی می رسند ، کلیشه ای پاره و کهنه در سینمای امروز هستند و تنها با تعریف کردن داستان هر بیننده ای این تفکر را خواهد داشت که این داستان هزار بار تکرار شده است. اما تکنیک های نوین نویسندگی و خلاقیت نویسنده و کارگردان تصویری جدید به بیننده عرضه می کند و البته قطعا بازیگری حرفه ای نیز به موفقیت فیلم کمک شایانی کرده است. 
اما شاید این سوال مطرح شود که چرا باید این داستان کلیشه ای بار دیگر به پرده سینما رود و چطور می شود که این داستان خسته کننده بیننده را تا آخر فیلم و بدون کسل کنندگی همراهی می کند؟ 
درباره فلسفه ساخت این فیلم قطعا عوامل مهمی وجود داشته اند. یک اینکه با توجه به نسل جوان بین مخاطب ها ، قطعا اینگونه فیلم ها در سطح هالیوود در یک دوره ۵ تا ۱۰ ساله قابل عرضه است. چرا که نسل جدید و جوان اغلب در سینمای کلاسیک وارد نمی شود و علاقه ای به این سبک ندارد. قطعا این عامل تقویت کننده نیاز به بازسازی این سبک در فاصله هر یک دهه را خواهد بود. 
در قدم اول باید گفت که نویسنده نقطه مناسبی از زندگی یک انسان را انتخاب می کند و در نقطه مناسبی از داستان فیلم را تمام می کند. 
در اینگونه داستان ها فیلم معمولا از دوران خوشبختی شخصیت داستان شروع می شود که کار و درآمد مناسبی دارد ، اما در فیلم “جستجوی خوشبختی” آغاز داستان از نقطه ای است که دردسر های “گاردنر” تازه شروع شده است. همچنین این دست داستان ها پولدار شدن قهرمان داستان و رسیدن به خوشبختی نسبی را ترسیم می کنند که نویسنده باز از این مطلب خودداری کرده است و برای انتقال سرانجام داستان تنها به نوشته ای سفید رنگ بروی صفحه سیاه ، قبل از تیتراژ آخر فیلم بسنده می کند. 
این دو نکته شاید مهمترین نکات کلیدی در موفقیت فیلم باشند. در عین حال باید گفت که قرار دادن بیننده در مسیر زندگی شخصیت اصلی داستان و ایجاد همدردی مناسب با او یکی از نکات کلیدی موفقیت داستان است که به بازیگیری و کارگردانی خوب تکیه می کند. 
در نهایت باید گفت که این فیلم در رده بندی فیلم های فوق العاده سال قرار نمی گیرد ولی قطعا شایستگی مطرح شدن به عنوان فیلم با رده بندی بالا را دارد.