دنیای برند؛ در ماههای اخیر، مقالات متعددی در فضای وب منتشر شدهاند که درباره تأثیر مثبت انواع کوییزها (آزمونها) و پازلها بر حافظه، منطق ذهنی و حتی کاهش خطر ابتلا به آلزایمر سخن میگویند. این موضوع چندان جای بحث ندارد، چرا که این فعالیتها در واقع حکم «تناسباندام ذهنی» را دارند؛ تمرینی ساده اما مؤثر برای مغز که تنها میتواند نتایج مثبتی به همراه داشته باشد.
تحقیقات علمی نیز تأیید میکنند که تمرینات روزانه ذهنی، همچون ورزش برای بدن، باعث ایجاد تغییرات فیزیکی در مغز میشود. تنها کافی است چند دقیقه از روزتان را به حل پازلها، بازیهای حافظه یا کوییزهای کلامی اختصاص دهید؛ مثل بازی «Trivia Click Puzzle: Quiz Game» که نمونهای از این دست فعالیتهاست.
کوییز دقیقاً چیست؟
کوییز نوعی آزمون سبک و تعاملی است که با طرح پرسشهای متنوع، به مخاطب امکان میدهد ذهن خود را بدون استرس درگیر کرده و فعالتر کند. این قالب سرگرمکننده در میان تمام گروههای سنی – از کودکان گرفته تا بزرگسالان – محبوبیت دارد و افراد با لذت به چالشهای فکری پاسخ میدهند. نکته جالب آن است که این ابزار سرگرمی، حالا به بخشی از استراتژی بازاریابی بسیاری از برندهای بزرگ تبدیل شده است. اما چرا و به چه منظور؟ در ادامه بررسی میکنیم.
کوییز در بازاریابی؛ بازی برای جلب توجه
کوییز در بازاریابی به عنوان ابزاری تعاملی برای جلب توجه مخاطب به کار میرود. کاربران با محتوای سرگرمکننده درگیر میشوند و با میل و رغبت به سؤالات پاسخ میدهند، بیآنکه احساس کنند با تبلیغات یا اطلاعات خستهکننده مواجهاند. اما هدف اصلی برندها – چه کوچک و چه بزرگ – از طراحی این کوییزها صرفاً سرگرمکردن نیست؛ بلکه ایجاد علاقه نسبت به کالا یا خدماتی است که عرضه میکنند.
بدون شک، هر گونه محتوای تعاملی در فضای آنلاین – از جمله کوییزها و نظرسنجیها – توجه کاربران را جلب کرده و زمان ماندگاری آنها در سایت را افزایش میدهد. این تعامل، احتمال درگیر شدن مخاطب با برند را بالا میبرد. معمولاً چنین فرمی از ارتباط، باعث افزایش دنبالکنندهها در شبکههای اجتماعی میشود و حتی موقعیت سایت را در نتایج موتورهای جستوجو بهبود میبخشد.
مزیتی دوطرفه برای برند و مخاطب
مردم علاقه زیادی به کوییزهای سرگرمکننده دارند و معمولاً نتایج آن را با دوستان خود به اشتراک میگذارند. بازاریابان با مشاهده این الگو، به تدریج کوییزهای بامزه را به ابزاری مؤثر برای جذب مشتری تبدیل کردهاند. از سوی دیگر، مخاطب نیز در این فرآیند سرگرم میشود، تمرینی ذهنی انجام میدهد و همزمان به صورت غیرمستقیم با محصولات یا خدماتی آشنا میشود که ممکن است برایش جذاب باشد.
در نتیجه، همه طرفها برندهاند: برندها به شیوهای هوشمندانه با مخاطب تعامل میکنند و کاربران هم تجربهای جذاب، شخصیسازیشده و آموزنده را از سر میگذرانند.