پایگاه خبری دنیای برند، بله تعجب نکنید، عنوان را درست خواندید، “روان نشناسی رنگ“
چرا رنگ تاکسی ها معمولا زرد است؟
چرا در تابلوهای راهنمایی و رانندگی بیشتر از رنگهای زرد، قرمز، سبز و آبی استفاده میشود؟
و کلی چرای دیگر که در این مقال نمیگنجد…
این روزها خیلی در فضاها و قالب های مختلفی صحبت از روان شناسی رنگ میشود، افراد بدون ذره ای مطالعه و تحقیق، بدون این که تصور کنند چقدر این مطالب میتوانند درست باشند اقدام به انتشار محتوا با این موضوع میکنند، روانشناسی رنگ در اصل باید پژوهشی باشد که به مطالعهی برداشت های روانی و لحظه ای انسان ازطریق حس بینایی و تاثیر رنگ ها در این موضوع بپردازد، اما انگار بیشتر ابزاری شده برای ادعا و تولید محتواهای بی فایده و بی اثر… اولین نکتهی بسیار اشتباه پرداختن سطحی افراد به این موضوع است، به طوری که محتواهای روانشناسی رنگ را که در اینستاگرام یا شبکه های اجتماعی ورق میزنیم برای تاثیرات روانی هر رنگ تنها با چهار – پنج کلمه مواجه میشویم، مثلا نوشته اند:
قرمز: عشق، هیجان، خون، انرژی
زرد: امید، درخشندگی، تنفر
…
آیا میشود یک عنصر در لحظه حس امید و تنفر را باهم برای انسان تداعی کند؟ مسلما نمیتواند، اگر بتواند هم کسی که این محتوا را منتشر میکند باید بگوید در کجا رنگ زرد حس تنفر دارد و در کجا امید بخش است…
نکته اینجاست که علاوه بر خود رنگ چند موضوع دیگر در حسی که منتقل میشود نقش دارند:
۱) نسبت و گستردگی رنگ
۲) شدت و فام
3) ترکیب و همنشینی رنگها
۴) فرم و شکل
۵) بافت
۶) خواص و ویژگی های آن رنگ
۷) موقعیت آن رنگ در محدودهی مورد نظر
۸) باورهای فرهنگی
و خیلی موارد دیگر…
در آیندهی نزدیک انشاالله به توضیحات تک تک این موارد خواهم پرداخت اما برای خلاصه کردن مطلب با چند مثال موضوع را روشن تر میکنم…
بیایید تصویر بالا را باتوجه به موارد ذکر شده باهم تحلیل کنیم؛
در درجهی اول نسبت و گستردگی رنگ زرد را در این تصویر بررسی کنیم، چه میزان از این تصویر با رنگ زرد تشکیل شده است؟ (پاسخ: تقریبا بین یک سوم تا یک نهم باتوجه به تغییر شدت رنگ)
شدت رنگ زرد در این تصویر چقدر است؟ برای بهتر پاسخ دادن میتوانید شدت رنگ زرد این تصویر را با تصویر تاکسی های زرد مقایسه کنید… سپس متوجه میشوید که شدت کم است و رنگ زرد ملایمی را شاهد هستیم….
فرم و شکل به چه صورت است؟ بافت چطور؟ – رنگ زرد در این تصویر تقریبا از رنگ کرمی به سمت نارنجی مایل شده که برای ما معمولا تداعی کنندهی نور و درخشندگی است و چون از بقیه ی رنگ ها روشن تر است و در مرکز تصویر قرار دارد اول از همه توجه ما را جلب میکند… به طور خلاصه در این تصویر رنگ زرد در طیف های مختلف تصویر خورشید درحال طلوع را تشکیل داده و میتواند یادآور، صبح زود، سحرخیزی، یک روز جدید، یک شروع دوباره، یک فرصت تازه و پایان شب باشد، عموما در قصه ها، حکایات و داستان ها تاریکی شب را به نا امیدی و روشنایی روز را به امید تشبیه میکنند؛
در نومیدی بسی امید است / پایان شب سیه سپید است (یا به قول نیما رئیسی در عصر یخبندان: تو باقالی قاتُق یکم شوید است 🙂 – پایان شب سیه سپید است، یعنی شب بالاخره تمام میشود و نقاط گنگ و مبهم در زندگی با روشنایی روشن میشوند و نگرانی ها برطرف میشوند.
در قرآن کریم در آیات متعددی به این موضوع اشاره شده که خداوند شب برای استراحت و آرامش و روز را برای معاش، کار و زندگی خلق نموده… و هر روز یک فرصت جدید برای انجام کارهای فوق العاده و تلاش برای رسیدن به اهداف و آرزو ها و یا جبران اشتباهات گذشته است لذا یکی از حس هایی که احتمالا میتوان از طلوع خورشید یادآوری کرد “امید” است، همچنین میتوان موارد نزدیکی مثل (آینده، فرصت، لطف الهی، بخشش، انگیزه، انرژی و…) را هم در نظر گرفت…
همچنین درمورد این تصویر وجود طیفی خفیف از رنگ های تیره و سیاه در گوشه های پایین تصویر و روی سطح کوه ها میتواند تضاد بصری و مفهومی بیشتری بیانگر شبی باشد که اکنون به پایان رسیده باشد
یک شخص نیز در مقابل نور خورشید ایستاده و با بازکردن دستهایش به گونه ای نور خورشید را در آغوش گرفته و باعث شده حس امیدواری بیشتری در این تصویر بوجود بیاید…
حالا بیایید ویژگیهای مختلف تصویر قبلی را که باهم بررسی کردیم مثل شدت و نسبت تغییر دهیم و ببینیم چقدر در مفهوم نهایی اثر دارد،
این بار رنگ زرد را باشدت بیشتری (مثلا به همان میزانی که در بدنهی تاکسی ها هست) تصور کنید، این بار نه یک طیف رنگی پراکنده، بلکه یک قالب مشخص داریم، این بار رنگ زرد در یک مثلث که قاعدهی آن روی زمین است جای گرفته، دورتادور این مثلث یک نوار مشکی رنگ و داخل آن یک علامت تعجب به رنگ مشکی قراردارد…
بله درست حدس زدید!!! تابلوی هشدار دهندهی راهنمایی و رانندگی:
اینجاست که داستان به سمت و سویی دیگر میرود، خبری از حس امید و آرامش و فرصت های دوباره نیست!
خطر! احتیاط کنید! مراقب باشید! هشدار! رنگ زرد اینجا کمی نامهربان و جدی است، بله این همان رنگ زردی است که در تصویر قبلی با ملایمت و عطوفت برخورد میکرد… که در اینجا بخاطر تغییر ویژگی های ذکر شده حس متفاوتی را انتقال میدهد…
اما یک سوال هنوز بی پاسخ مانده و آن این است که چرا معمولا رنگ تاکسی ها زرد است؟
برای ایجاد حس امیدواری در مسافرین یا اعلام خطر؟
پاسخ : هیچکدام، فقط به دلیل اینکه رنگ زرد در بین رنگ های دیگر معمولا پر انرژی تر و درخشان تر است (به شرط آنکه شدت و نسبت کافی داشته باشد، مثل تصویر بالا) به همین دلیل بیشتر از سایر رنگها خودنمایی میکند و زودتر دیده میشود، لذا اگر خودروهای تاکسی در خیابان به این رنگ باشند، مسافرینی که منتظر تاکسی هستند تا زودتر آنها را سوار کرده و به مقصد برساند سریع تر آنها را پیدا میکنند…
واما اشتباه دوم در بکارگیری تاثیرات روانشناسانهی رنگها این است که مثلا میگویند رنگهای زرد و قرمز و نارنجی اشتها آور هستند پس در برندینگ و دیزاین هویت بصری رستوران ها و فستفود ها باید حتما از این رنگها استفاده شود، یا رنگ آبی حس اعتماد و آرامش دارد، پس همهی شرکت های بیمه باید آبی باشند… گویا آیه ای در این باره نازل شده… خیر این تفکر نه تنها تفکر خوبی نیست بلکه میتواند باعث تضعیف برند هم بشود، چون هدف از برندینگ یا خلق برند خلق شخصیت و ذهنیت است و یکی از مهمترین ویژگی های هر برندی متمایز بودن است، یعنی هر برندی نسبت به رقبا و هم صنف های خود، یا کسانی که خدمات و محصولات مشابه ارائه میکنند قابل تشخیص، تفکیک و یادآوری باشد… اگر همهی فست فود ها و رستوران ها قرمز و زرد باشند دیگر مخاطب چقدر میتواند تفاوت آنهارا در نگاه اول تشخیص دهد؟ بگذریم خلاصهی مطلب اینکه حتی اگر بخواهیم از روانشناسی رنگ در برندینگ استفاده کنیم باید شخصیت برند، و روحیهی مخاطب را محور قرار دهیم و بر آن اساس کار کنیم، نه ویژگی های محصولات را… این بحث گسترده تر از این هاست، منتظر مقالات دیگر نیز باشید