به اعتقاد محقق دانشگاه تهران برای سیاستگذاری در حوزه انرژی نیاز داریم که مشخص شود عناصر اقتصادی کشور چیست و کدام یک از این عناصر موجب پایداری ما خواهد شد و کشور آلمان نیز در زمان جنگ اوکراین با ناپایداری بازار انرژی مواجه شد که با اتخاذ دو سیاست مهم توانست از این تنگنا به راحتی عبور کند.
مهدی عباسی، عضو هیات علمی دانشگاه تهران در گفتوگو با پایگاه خبری دنیای برند به نقل از ایسنا، با تاکید بر ضرورت توجه به موضوع مهم حکمرانی انرژی، گفت: در این زمینه نیاز به سیاستگذاریهایی چون اختصاص یارانه و یا هر موردی که هزینه انرژی را برای صنایع اصلی و بخش تولیدی کاهش دهد، داریم و این امر، نیازمند تحقیقات فشرده از سوی متخصصان دانشگاهی است، چون معتقدم دانشگاهها از آنجایی که کانون تولید علم هستند و همچنین امکان همکاری متخصصین در رشتههای مختلف با یکدیگر فراهم است و به زوایای مختلف اقتصادی، اجتماعی، فنی و صنعتی میتوانند اشراف داشته باشند، لازم است به صورت هدفمند به موضوعات این چنینی ورود کنند.
وی با تاکید بر اینکه ما برای سیاستگذاری در حوزه انرژی نیاز داریم که مشخص شود عناصر اقتصادی کشور چیست و کدام یک از این عناصر موجب پایداری ما خواهد شد، اظهار کرد: به عنوان نمونه ما امروزه میشنویم که نرخ بنزین ارزان است و گروهی دیگر معتقدند نرخ آن گران است و اگر مقایسهای میان نرخ بنزین در ایران و کشورهای خلیج فارس و ترکیه شود، متوجه ارزان بودن بنزین در ایران میشویم. حتی وجود پدیده قاچاق بنزین را نیز عموماً به ارزان بودن قیمت بنزین نسبت میدهند.
عباسی یادآور شد: از سوی دیگر باید توجه شود که گران شدن بنزین موجب ناپایداری اقتصاد کشور خواهد شد. کشور آلمان شبیه این تجربه را در زمان جنگ اوکراین داشت و مطرح شد که بازار انرژی در این کشور به شدت ناپایدار خواهد شد که در نهایت منجر به از هم گسیختگی اقتصاد خواهد شد.
این محقق حوزه سوخت و احتراق، اضافه کرد: برای مثال، در مورد چالش کمبود گاز در آن زمان در کشور آلمان برای عبور از این چالش، دو سیاست اقتصادی در پیش گرفته شد که یکی از آنها تعیین سقف قیمت گاز (Gaspreisbremse) و دیگری پرداخت نوعی یارانه یا کمک هزینه Entlastung به شهروندان و صنایع آلمان بود. با اتخاذ این دو سیاست، از تبدیل شدن مساله سوخت به یک عامل ناپایدار کننده اقتصادی جلوگیری شد.
وی افزود: این سیاستها موجب شد تا قیمت گاز آنچنان که به حد ناپایداری اقتصادی برسد، در این کشور افزایش نیابد. نظیر همین سیاست در مورد سایر حاملهای انرژی، از جمله برق نیز اعمال شد، هر چند که برای دولت آلمان این سیاست بسیار هزینهزا بود و برای اینکه سرمای محیط زندگی و کسب وکار در «زمستان سخت» آنها، دوچندان نشود، هزینه مالی زیادی پرداخت شد، اما دست کم میتوان اذعان کرد که در دو سال اخیر پس از شروع جنگ، از اثرات ویرانگر اقتصادیاش جلوگیری به عمل آمد و از این پیچ گذر کردند.
عباسی، تامین هزینههای این سیاستهای انرژی را در کشور آلمان، در سطح صد (ها) میلیارد یورو برآورد کرد که همگی از محل یک صندوق ذخیره ارزی، به نام «صندوق پایداری اقتصاد» Wirtschaftsstabilisierungsfonds (WSF) پرداخت شد و یادآور شد: خود این صندوق، از سال ۲۰۲۰ و همزمان با بحران پاندمی کرونا با هدف کمک به کسب وکار و پایداری اقتصادی ایجاد شده بود، اما این برای اولین بار بود که اقتصاد آلمان (و به تبع آن اروپا) با چالش جنگ مستقیم اقتصادی مواجه شدند.
وی با بیان اینکه همچنان اعلام میشود که انرژی در ایران ارزان است، ولی قیمت نیروی انسانی در نظر گرفته نمیشود، ادامه داد: اگر گفته میشود که قیمت انرژی در کشور پایین است، به جای گران کردن آن بهتر است به فکر بازارسازی آن باشیم و در کشورهای همسایه بازار ایجاد کنیم و به جای آنکه کشوری مانند پاکستان که پمپ بنزینهای آنها از ابرشرکتها و انحصارات نفتی و پتروشیمیایی مانند شرکت شل پر میشود، با بنزین تولید ایران پر شود و از این طریق پالایشگاههای کشور به سودآوری میرسند.
این محقق دانشگاه تهران با تاکید بر اینکه برای شرکتها راحتتر است تا سود خود را از بازار داخلی تامین کنند تا از طریق بازارسازی در سایر کشورها، افزود: کشور حتی در شرایط قطعی برق تا حدودی توانسته است آن را صادر کند و در مورد بنزین این امر اتفاق نیفتاده است. البته این مساله محدود به مساله بنزین نمیشود، بلکه گازوئیل را نیز شامل میشود.
وی با بیان اینکه شرایط گازوئیل بسیار حساستر از بنزین است، گفت: در حال حاضر کل ماشینآلات صنعتی با گازوییل کار میکنند و همچنین در صنعت هوایی استفاده زیادی میشود و با وجود ترافیک صنعت هوایی، ایران میتوانست تبدیل به یکی از قطبهای تولیدکننده گازوئیل و سوخت جت در دنیا شود.
پایان