فری سولو

فری سولو (free solo)

«فری سولو»، محصول شبکه‌ی نشنال جئوگرافیک که جیمی چین و الیزابت چای براساسِ زندگی شخصی و به تصویر کشیدنِ بزرگ‌ترین رکوردِ الکس هانولد، اسطوره‌ی جوانِ صخره‌نوردی دنیا ساخته شده، درکنارِ «مراقب فاصله‌بودن» (Minding the Gap)، دومینِ مستند فوق‌العاده پُرسروصدا و تحسین‌شده‌ی ۲۰۱۸ است.

کار الکس هانولد حتی بزرگ‌ترین دستاوردِ ورزشی که چه عرض کنم، یکی از بزرگ‌ترین دستاوردهایی که یک انسان به‌تنهایی در طول تاریخ به آن رسیده است. دستاوردی که رسانه‌ها آن را با قدم گذاشتنِ انسان روی ماه مقایسه می‌کنند.

الکس هانولد یک «فری سولوکار» است. از قرار معلوم حداقل دو نوع صخره‌نوردی داریم. یک نوعش همانی است که صخره‌نوردان با یک کلاه ایمنی روی سرشان و یک عالمه قلاب و طنابِ آویزان از دور کمرشان، به صعود می‌پردازند، اما نوع دوم که به‌عنوانِ فری سولو شناخته می‌شود، زمانی‌ است که صخره‌نورد بدون هیچ‌گونه وسایل ایمنی، بدون هیچ‌گونه طنابی، بدون هیچ‌گونه ضمانت و امنیتی، فقط با آویزان کردن یک کیسه‌ی کچ از کمرش، به دل صخره می‌زند و ناگهان به خودش می‌آید و می‌بیند چند صد متر از زمین روی یک دیوار ۹۰ درجه‌ی که از نظر صاف‌بودن با آینه رقابت دارد چسبیده است.

اما یکی از جذابیت‌های فری‌سولو کار کردن از دیدگاه خود فری‌سولو‌کارها و یکی از وحشت‌هایش از دیدگاه تماشاگرانشان این است که به محض اینکه شروع به بالا رفتن از تخته سنگ‌های چند صدمتری می‌کنند، خودشان را برای مرگِ حتمی آماده می‌کنند. بنابراین هر صخره‌نوردی، فری‌سولو انجام نمی‌دهد و تعدادِ قابل‌توجه‌ای از آن‌ها هم در انجام کار جان خودشان را از دست داده‌اند.

او می‌خواهد صخره‌ی «اِل کاپیتان» در پارک یوسیمیتی کالیفرنیا را بدون طناب فتح کند. صخره‌ای با بیش از ۹۰۰ متر ارتفاع که با اختلاف بلندتر از ساختمان امپایر استیت با ۴۴۵ متر ارتفاع، برج ایفل با ۳۲۵ متر ارتفاع و برج آزادی آمریکا با ۹۲ متر ارتفاع است. «اِل کاپیتان» حکمِ اورستِ فری‌سولوکارها را دارد. با این تفاوت که اگر اورست هر ساله بارها و بارها فتح می‌شود، اِل کاپیتان از حدود ۱۲ هزار سال پیش که توسط یخچال‌ها شکل گرفته بود تاکنون، توسط هیچ انسانی بدون طناب فتح نشده است. حتی خودِ الکس هانولد که تمام صخره‌های بزرگ دنیا را فتح کرده است و نحوه‌ی تشخیص ترس در ذهنش با آدم‌‌های عادی فرق می‌کند، وقتی در چمن‌زارهای پایین ال کاپیتان می‌ایستد و به عظمتِ تایتان‌وارش نگاه می‌کند، نمی‌تواند جلوی خودش را از ترسیدن بگیرد و در حال توصیف کردنِ آن، خنده‌های عصبی نکند.

در جایی از فیلم الکس مغزش را سی‌تی‌اسکن می‌کند و متوجه می‌شود بخشی از مغزش که به شناختنِ ترس اختصاص دارد کار نمی‌کند. درواقع کار می‌کند، اما نحوه‌ی ساز و کارش با آدم‌‌های عادی فرق می‌کند. الکس به محرک‌های قوی‌تری برای ترسیدن نیاز دارد. شاید گره خوردنِ زندگی الکس با دست‌وپنجه نرم کردن با مرگ در ارتفاع، بالای تخته سنگ‌هایی که آرواره‌هایشان را برای بلعیدنِ او بعد از سقوط باز کرده‌اند، باعث شده تا مغزش دربرابر ترسیدنِ آبدیده شود.

«فری سولو» می‌خواهد بگوید نبردِ اصلی الکس برای فتحِ ال کاپیتان در ذهنش رخ می‌دهد. اگر او بتواند ال کاپیتان را در ذهنش شکست بدهد، انجام آن در دنیای فیزیکی مثل آب خوردن خواهد بود.

سازندگان «فری سولو» چه در روایتِ کاری که الکس می‌خواهد انجام بدهد چه از لحاظ روانی و چه از لحاظ تکینکی به شکلی عالی هستند که برای درکِ کردنِ کارِ فرابشری الکس هانولد، نیازی به اطلاعات داشتن درباره‌ی این رشته‌ی ورزشی نیست. لازم نیست تا چیزی درباره‌ی تاریخ فری‌سولوکاری بدانید، تا عمقِ خطراتی که او را تهدید می‌کنند را احساس کنید. لازم نیست برای تحسین کردنِ دستاورد الکس، ورزشکار باشید. فقط کافی است انسان باشید تا متوجه شوید که او چگونه پوسته‌اش را شکافته است و قله‌ی توانایی‌های نهفته اما خداگونه‌ی انسانی را فتح کرده است.